پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 2 روز سن داره

پانیذ مامان

امروز بعد از سالها دوباره تصمیم گرفتم بیام سراغ وبلاگ پانیذ جون امیدوارم بتونم ادامه بدم

برف بازی

امروز پانیذ دوست داشت که  برف بازی کنه و بیرون برفی هم در کار منم مقداری پنبه برداشتم و گلوله های  متوسط درست کردم و با هم مثلا برف بازی کردیم و گلوله ها رو به هم پرتاب می کردیم . به راستی که این کودکان دنیای زیبا و پاکی دارند آنقدر هیجان داشت که انگار با برف واقعی بازی می کرد و از ته دل می خندید . الهی  همیشه لبانت پر از خنده باشد و غم تو زندگی تو عزیزم جایی نداشته باشد .     ...
9 دی 1392

عکس های جذاب و دیدنی امروز

  یخ زدگی در لندن. یک پسر  بچه در حال پاک کردن شیشه جلو خودرو مادرش   حراج بوقلمون برای شام   کریسمس در نیویورک   ک مادر افغان و فرزندانش  در هرات بدون شرح   آب شدن کوه های یخی در قطب  شمال کواریوم شهر سئول کره  جنوبی   مراسم نامگذاری رسمی  پاندایی دو ماهه در چین دون شرح       ...
3 دی 1392

جملات زیبا و خواندنی بزرگان

ابن سینا: من در میان موجودات از گاو خیلی می ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد! لشکر گوسفندا ن که توسط یک شیر اداره می شود، می تواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره می شود، شکست دهد. ((نارسیس)) مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می شوی و مهم تر آنکه خوک از این کار لذت می برد. "جورج برنارد شاو" آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند. (مونتسکیو) دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.* انیشتین ب...
3 دی 1392

آقای روضه خون

سر شبی پتوتو انداخته بودی رو دوشت و تو خونه راه می رفتی و همش می گفتی من آقای روضه خون شدم و ژستش رو هم می گرفتی . الاهی مامان فدات بشه عزیزم . عاشق اینطور حرف زدنو اداهاتم . دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم   ...
2 دی 1392

توت فرنگی کوچولو

  تازه گیا پانیذ به کارتون توت فرنگی کوچولو علاقه مند شده می تونم بگم روزی 7 یا 8 بار نگاه میکنه و تمام دیالوگها و و اتفاقات توی کارتون رو از بر شده خدا به ما صبر بده با این توت فرنگی کوچولو چه کنیم       ...
1 دی 1392

یلدا

در شبانه ترین پاییز زمستان به دوش،در این بیدارترین یلدای همصدایی، دانه دانه، دل به دل، دل به سرخی دانه های انار می دهیم، و به بدرقه می رویم، این برگهای مسافر را، که تا یلدایی دگرسردترین شبهای زمستان را، همدل باشم و همصدا. یلدایتان برگ ریز، و برگ ریزتان، هزار رنگ . ...
1 دی 1392

شعر کودکانه زیبا برای شب یلدا

سی ام آذره و یک  شب زیبا یه  شب بلند به اسم شب یلدا شب شب نشینی و شادی و خنده شبی که واسه ی همه خیلی بلنده همه ی اهل خونه خوشحال و خندون آجیل و شیرینی و میوه  فراوون شب قصه گفتن و یاد قدیما قصه ی لحاف کهنه ی ننه سرما شب یلدا که سحر شد،فصل پاییز میره جای پاییز رو زمستون می گیره ننه سرما باز دوباره برمی گرده کوله بارش رو پر از سوغاتی کرده ...
1 دی 1392

شب عرو.سی ومادروداماد..

    شب عرو . سی ومادروداماد..   قصه ای زیبا " خوشحال میشم بخونید" . داماد به شکل نگهانی مهمانان را غافلگیر کرد  در حالیکه میکروفن رو بدست گرفته بود و میگفت : چه کسی حاضره مادرم رو بخره و 3بار این جمله رو تکرار کرد جزئیات این داستان بر میگرده به شب عروسی زمانیکه عروس و داماد در کنار هم نشسته بودند ، عروس در گوش داماد گفت : مادرت رو از روی سکو بفرست پایین ؛ خوشم نمیاد .... و داماد میکروقن رو برداشت و گفت " چه کسی مادرم رو میخره ؟" حاضرین از این رفتارش بشدت تعجب کردند ، و 3 بار این جمله رو تکرار کرد ،حاضرین جشن عروسی همگی سکوت اختیار کردند  در این هنگام داماد انگشتر رو پرت کرد...
27 آذر 1392